درد دل راچگونه گویم؟



خدایادردتنهایی راچگونه بنویسم

چگونه بنویسم که غریب وبی کس شدم

چگونه بنویسم که درمانده وعاشق شدم

چگونه بنویسم که غم وغصه امانم رابریده

جزاشک وناله دوایی برایم نمانده

جزگریستن ونالیدن کاری برایم نمانده

درمیان دوستانم ولی درغم غربت غرق شدم

چگونه اخرچگونه بگویم که درد دلم چیست؟

درد دل ان است که درمان ندارد

ان است که صد صدا راامان ندارد

ان است که شمع است وآب می شود

ابر است وباران می شود

ای خداچگونه بنویسم که عاشقم

چگونه بخوانم که عاشقم

چگونه بگویم که عاشقم

چگونه فریادزنم که عاشقم

چگونه؟اخرتوبگوچگونه

برای دل بیچاره ام جز اشک جیزی نمانده

همچون ابربهارمی بارد ومی گرید

همچون طوفان می سازدومی سوزد

همچون شب غمگین است ومی خوابد

دل من بی کس وتنها شده

غریب وافسرده و گریان شده

چندین سال پیرود لگیر شده

بریشان ودرمانده و عاشق شده

ای خداچگونه بگویم که عاشقم

چگونه بنویسم که عاشقم

چگونه بخوانم که عاشقم

درد دل راچگونه گویم؟

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ب.ظ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:08 ب.ظ

دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس

از این نامهربونی ها
دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی .
یه روز دستاتو می گیرم


به خدا توکل کن و امیدوار باش.اون درد عاشقارو خوب می فهمه!!!!!!!!!!!!!!

حامد سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.faryadesokoot.blogfa.com

قدر اشکاتو بدون که هر کسی لیاقتشونو نداره

رهجو چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ب.ظ http://www.velayatesabz.persianblog.com

بسیار عالی است
امیدوارم موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد