شب شدمن مردم

شب شدومن دل نگران

نگران اون شمع پریشان ونهان

شب شد دوباره غصه امد

غصه ای ازدردوازقصه امد

شب شدوکبوترم پرکشید

ازعالم دنیاوخیالم پرکشید

شب شدو اسمان مه گرفت

مهی غلیظ از خستگی ونه گرفت

شب شد وخورشیدم بی نورشد

اسمان تیره وتاروکور شد

شب شدوتنگ ماهی ارزوهابشکست

ماهی دردنیایی ازنفرت گم گشت

شب شد سکوتم تنها امد

سکوتی ازپوچی از رویا امد

شب شد شیشه ی پنجره رابستم

من تنهاودلگیروخستم

شب شد واشک هایم جاری

دل من ندارد نویدوامیدواری

شب شد وبسترمن پرشدازعشق ووفا

عشق ووفای ناامیددل من دردنیای جفا

شب شد اسمان بارید

دل من دراغوش باران نالید

شب شد و شادی هایم رفتند

ازدنیاورویای ناتمامم رفتند

شب شد ورودهاخشک شدند

خالی ازاب مهرومحبت تاریک شدند

شب شدوگل های باغچه پژمردند

برگ هایشان زردوزندگی راوداع گفتند

شب شدوبوی بهاردرمشامم خوابید

بهارم رفت ونرم نرمک پاییزازراه رسید

شب شدعقاب حسرت امد

درنگاهم نغمه خواندونفرت امد

شب شدوعشق کوله بارش را بست

رفت وگفت دوست ندارم کوچه های بن بست

شب شد ودلم مثل برف اب شد

درحسرت عشق هم چون خواب شد

شب شدتنهای تنها گریانم

خسته وبی جان و پریشانم

شب شدومن مردم

مرگم را شب اورد ومن مردم

درد دل راچگونه گویم؟



خدایادردتنهایی راچگونه بنویسم

چگونه بنویسم که غریب وبی کس شدم

چگونه بنویسم که درمانده وعاشق شدم

چگونه بنویسم که غم وغصه امانم رابریده

جزاشک وناله دوایی برایم نمانده

جزگریستن ونالیدن کاری برایم نمانده

درمیان دوستانم ولی درغم غربت غرق شدم

چگونه اخرچگونه بگویم که درد دلم چیست؟

درد دل ان است که درمان ندارد

ان است که صد صدا راامان ندارد

ان است که شمع است وآب می شود

ابر است وباران می شود

ای خداچگونه بنویسم که عاشقم

چگونه بخوانم که عاشقم

چگونه بگویم که عاشقم

چگونه فریادزنم که عاشقم

چگونه؟اخرتوبگوچگونه

برای دل بیچاره ام جز اشک جیزی نمانده

همچون ابربهارمی بارد ومی گرید

همچون طوفان می سازدومی سوزد

همچون شب غمگین است ومی خوابد

دل من بی کس وتنها شده

غریب وافسرده و گریان شده

چندین سال پیرود لگیر شده

بریشان ودرمانده و عاشق شده

ای خداچگونه بگویم که عاشقم

چگونه بنویسم که عاشقم

چگونه بخوانم که عاشقم

درد دل راچگونه گویم؟

خداوند



ای که زیبایی تونبوددردوجهان

به مهربانی تونبوددردوجهان

ای که مستی دادی وراستی

به عالمی تونبوددردوجهان

ای که بالاترین نام راداری

به حقیقت تونبوددردوجهان

ای که رودرابه زمین توسپردی

به بخشندگی تونبوددردوجهان

ای که توخورشیدرامی دهی تودرخشش

به درخشانی تونبوددردوجهان

ای که قاصدک ازسوی توپرخبراست

به خوش خبری تونبوددردوجهان

ای که بانام توخورشید کند تلالو

به خداوندی تو نبوددردوجهان