ناخدای عشق



یه روزیه ناخدایی

ناخدا دریایی

اومدتوی کوچه ما

راه می رفت بایه پایی

اومددرخونمون

یه نامه پشت درگذاشت

رفتم سراغ درمن

ناخدانبودتوکوچه

تنهایه یادگاری

پشت دربسته بود

یه شیشه توش یه نامه

نامه از مرددریا

تونامه من خووندم

اگرشدی توعاشق

اگرشدی هوایی

اگرشدی رویایی

بیا سراغ من دوست

من دل عاشق دارم

عشقمه ناخدایی

دریای آرام و بهاری

من عاشق دریایم

شغل من عاشقانی است

گرتوهم عاشقی جان

سراغ دریا بیا

ناخداشومثل من

بایه لنگه پاراه بیا

فکرنکن که سخته

دل کندن از خانه است

نه عاشقان دیوانه اند

نه دوری خیلی سخته

دریاخیلی جذابه

گرانشش عاشقی است

منتظرت من هستم

دوستت مرددریا

نگاه کردم به کاغذ

دیدم نوشته زیرش

من ناخدای عشقم

دریاقلب عشق است


نظرات 2 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:21 ب.ظ http://leyli.blogsky.com

آفرین...موفق باشی..به ما هم سر بزن

ارمین چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ب.ظ

خیلی شعر های بیخودیه فقط وقت میگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد