خانه عناوین مطالب تماس با من

سفارت عشق

سفارت عشق

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • تو می خواهی منو تنها بذاری
  • همه از فراق توست
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • درد دل راچگونه گویم؟
  • خداوند
  • ناخدای عشق

بایگانی

  • دی 1384 1
  • آبان 1384 3
  • مهر 1384 3
  • شهریور 1384 4

آمار : 6387 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 16:54
    کاش عاشق نمی شدم کاش عاشق نمی شدم یالااقل این همه صادق نمی شدم کاش عاشقانه هانبود یالااقل صادقانه هانبود کاش تورانمی دیدم یالااقل تورانمی چیدم کاش این چاله ها نبود یالااقل ناله ها نبود کاش آشنایی ها نبود یالااقل در پشت جدایی هانبود کاش درکم نمی کردی یالااقل ترکم نمی کردی کاش دل غمگین نبود یالااقل رحمگین نبود کاش نگاهم...
  • تو می خواهی منو تنها بذاری دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1384 19:25
    امروز لحظه ی سخت جدایی است امروز روز مرگ نگاهی است لحظه ی عاشقانه خفتن نگاه عاشقانه مردن امروز از آسمان اشک می آد غصه می آد،غبار و ماتم می آد امروز دلت می ره به آسمون پر می کشه از دنیای قرون تو می خواهی منو تنها بذاری بری غم رو،رودلم جابذاری امروزشاپرک ها می میرند قاصدک ها پرپر،عاشقانه می گریند امروزبدترین روززندگی...
  • همه از فراق توست دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1384 19:21
    این همه غصه و غم،همه از فراق توست این همه سکوت ودرد این همه شعروغزل این همه عشق وشکست، همه از فراق توست این همه عاشق تنها،همه بربادنشسته همه ازدنیای غربت،همه از دنیای نفرت چه کنم؟پایان ندارد. این همه عذاب دردناک توبیاپایان می یابد این همه آتش خشمناک دیگرنمی تابد خورشید نمی خواندبلبل،نمی آید مهتاب همه از فراق توست چشمه...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 21:07
    دلم گرفته دلم گرفته باآه وناله برات می خوونم قلبم شکسته با غم وغصه برات می خوونم وقتی که بارون دیگه نمی آید خورشیدچشمات منو نمی خواد وقتی که قلبم داره می میره نگاه خسته ام تورومی بینه جون می گیره جونم بایه اشاره بادیدن تو خزون بهاره دلم گرفته باغصه و درد شعری نوشته قلبم شکسته بااشک وگریه گوشه نشسته وقتی پریشون برات می...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 13:12
    خودخواه عاشق اشک همچون باران می ریزد عشق همچون خورشید می درخشد دل همچون پروانه پر می کشد و ... همه برای دیدار توست ولی تو هیچگاه حاضر به دیدن وجودم نشدی چراغ زندگی را برایم خاموش کردی آن روز که انسان نوید انسانی بود توشعرهایم رادر آتش خشتت سوزاندی گردش خون را در قلبم متوقف کردی با تمام غرور غرورم راخردکردی آن روزکه به...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 18:32
    عشق من و تو توعشقت را به ماه سوگند می خوری امامن خیر ماه ثابت نیست تغییرکنان می گرددوعشقت عمرکافی ندارد توعشقت را به خورشیدسوگند می خوری امامن خیر خورشیدپیوسته نمی تابد شب ها می خوابد ولی روزکافی ندارد توعشقت را به گل سوگند می خوری امامن خیر گل فصل ها را نمی بیند روزبه روز دگروداع گویدو عشق کافی ندارد تو عشقت را به...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 17:42
    ننال از زندگی صحبت از غم و دلدادگی مکن شکایت ازغصه وویرانگی مکن آن قدر ننال از غم غربت وبی کسی ناله از عشق و دیوانگی مکن بیالحظه هامان به شادی گذریم صحبت از جفاوبی دادگی مکن بامهربانی درزندگی قدم بزن نرو به دیار غربت دل شیفتگی مکن زندگی سرشار ازتازگی است صحبت از بدی و کهن زندگی مکن لحظه ها درپس لحظه ها می گذرند بیا...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 19:42
    شب شدمن مردم شب شدومن دل نگران نگران اون شمع پریشان ونهان شب شد دوباره غصه امد غصه ای ازدردوازقصه امد شب شدوکبوترم پرکشید ازعالم دنیاوخیالم پرکشید شب شدو اسمان مه گرفت مهی غلیظ از خستگی ونه گرفت شب شد وخورشیدم بی نورشد اسمان تیره وتاروکور شد شب شدوتنگ ماهی ارزوهابشکست ماهی دردنیایی ازنفرت گم گشت شب شد سکوتم تنها امد...
  • درد دل راچگونه گویم؟ دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 17:42
    خدایادردتنهایی راچگونه بنویسم چگونه بنویسم که غریب وبی کس شدم چگونه بنویسم که درمانده وعاشق شدم چگونه بنویسم که غم وغصه امانم رابریده جزاشک وناله دوایی برایم نمانده جزگریستن ونالیدن کاری برایم نمانده درمیان دوستانم ولی درغم غربت غرق شدم چگونه اخرچگونه بگویم که درد دلم چیست؟ درد دل ان است که درمان ندارد ان است که صد...
  • خداوند دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 17:40
    ای که زیبایی تونبوددردوجهان به مهربانی تونبوددردوجهان ای که مستی دادی وراستی به عالمی تونبوددردوجهان ای که بالاترین نام راداری به حقیقت تونبوددردوجهان ای که رودرابه زمین توسپردی به بخشندگی تونبوددردوجهان ای که توخورشیدرامی دهی تودرخشش به درخشانی تونبوددردوجهان ای که قاصدک ازسوی توپرخبراست به خوش خبری تونبوددردوجهان ای...
  • ناخدای عشق دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 17:11
    یه روزیه ناخدایی ناخدا دریایی اومدتوی کوچه ما راه می رفت بایه پایی اومددرخونمون یه نامه پشت درگذاشت رفتم سراغ درمن ناخدانبودتوکوچه تنهایه یادگاری پشت دربسته بود یه شیشه توش یه نامه نامه از مرددریا تونامه من خووندم اگرشدی توعاشق اگرشدی هوایی اگرشدی رویایی بیا سراغ من دوست من دل عاشق دارم عشقمه ناخدایی دریای آرام و...